دو اهرم نیرومند در برابر مشکلات صبر و نماز، دو اهرم نیرومند در برابر مشکلات
ایمان به لقاء اللَّه و باز گشت به سوى خدا حالت خشوع و خداترسى و احساس مسئولیت را در دل انسان زنده مىکند و این یکى از آثار تربیتى ایمان به معاد است که همه جا در برابر انسان صحنه آن دادگاه بزرگ را مجسم مىسازد و به انجام مسئولیتها و حق و عدالت دعوت مىکند.
وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعِینَ (بقره 45)
و از صبر و نماز یارى جویید و این کار جز براى خاشعان، گران و سنگین است.
هر چند این آیه به دنبال خطابهایى که به یهود شده آمده است، ولى مخاطب آن همهى مردم هستند. در روایات مىخوانیم که حضرت على علیه السلام هر گاه مسئلهى مهمى برایشان رخ مىداد به نماز مىایستادند و این آیه را تلاوت مىکردند.
در روایتى از پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله نقل شده که:
صبر بر سه نوع است: 1 صبر در برابر مصیبت. 2 صبر در برابر معصیت. 3 صبر در برابر عبادت. (بحار، ج 71، ص 77)
بنابراین آنچه در روایات آمده که مراد از صبر در این آیه روزه است، اشاره به یکى از مصادیق صبر دارد.
نماز براى رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و امثال او نور چشم است(بحار، ج 16، ص 249) و لکن براى بعضىها که خشوع ندارند، چون بار سنگین است. خشوع، مربوط به قلب و روح و خضوع، مربوط به اعضاى بدن است.
نمازِ با توجّه، انسان را به یاد قدرت بىنهایت خدا مىاندازد و غیر او را هر چه باشد کوچک جلوه مىدهد. مِهر او را در دل زیاد مىکند، روحیّهى توکّل را تقویت مىکند و انسان را از وابستگىهاى مادّى مىرهاند. همهى این آثار، انسان را در برابر مشکلات مقاوم مىسازد.
صبر و مقاومت، کلید تمام عبادات است. فرشتگان به اهل بهشت سلام مىکنند، امّا نه به خاطر نماز و حج و زکات، بلکه به خاطر مقاومت و پایدارى آنها «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ» (رعد، 249) چون اگر مقاومت نباشد، نماز و جهاد و حج و زکات نیز وجود نخواهد داشت. حتّى شرط رسیدن به مقام هدایت و رهبرى الهى، صبر است «جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا» (سجده، 24)
شاعرى به نام نجاشى، که یکى از دوستداران حضرت على علیه السلام بود، در ماه رمضان شراب خورد. به دستور امام، هشتاد ضربه تازیانه به او زدند و بیست ضربه نیز به خاطر ارتکاب گناه در ماه رمضان اضافه زدند. او ناراحت شد و به معاویه پیوست و علیه حضرت شعر گفت! اطرافیانِ نجاشى که قبیلهاى مهم در کوفه بودند از امام على علیه السلام گلایه کردند که چرا یاران خود را نگه نمىدارد؟! طارق بن عبداللّه رئیس آنها با ناراحتى به امام گفت: شما چرا بین دوست و بیگانه تفاوت قائل نمىشوید؟ شخصى همانند نجاشى نباید شلّاق بخورد، ما این گونه رفتار را تحمّل نمىکنیم. امام در جواب او این آیه را تلاوت فرمود: «وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِینَ» طارق نیز به معاویه پیوست.
بنابراین گرچه آیه درباره نماز است، ولى در موارد مشابه مىتوان از آیات قرآن استمداد کرد.
1 ـ صبر و نماز، دو اهرم نیرومند در برابر مشکلات است. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ»
2ـ هر چه در آستان خدا اظهار عجز و بندگى بیشتر کنیم، امدادهاى او را بیشتر دریافت کرده و بر مشکلات پیروز خواهیم شد. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»
3ـ استعانت از خداوند در آیهى «إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» منافاتى با استعانت از آنچه به دستور اوست، ندارد. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ»
4ـ سنگین بودن نماز، نشانهى تکبّر در برابر خداست. «لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِینَ»
الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ (بقره 46)؛ (خاشعان) کسانى هستند که به (قیامت و) ملاقات (با حساب) پروردگارشان و بازگشت به او ایمان دارند.
"یظنون" از ماده "ظن" گاه به معنى گمان و گاه به معنى یقین مىآید» و در اینجا مسلما به معنى ایمان و یقین قطعى است، زیرا ایمان به لقاء اللَّه و بازگشت به سوى او حالت خشوع و خداترسى و احساس مسئولیت را در دل انسان زنده مىکند و این یکى از آثار تربیتى ایمان به معاد است که همه جا در برابر انسان صحنه آن دادگاه بزرگ را مجسم مىسازد و به انجام مسئولیتها و حق و عدالت دعوت مىکند.
این احتمال نیز وجود دارد که "ظن" در اینجا به معنى"گمان" باشد، و این در حقیقت یک نوع مبالغه و تاکید است که اگر انسان فرضا به آن دادگاه بزرگ ایمان نداشته باشد و فقط گمان کند، کافى است که از هر گونه خلافکارى خوددارى نماید و در واقع سرزنش به علماء یهود است که اگر ایمان شما حتى به درجه ظن و گمان برسد باز باید احساس مسئولیت کنید و دست از اینگونه تحریفات بردارید.(المنار، ج 1، ص 302- المیزان، ج 1، ص 154- تفسیر روح المعانى، ج 1، ص 228، در آیات دیگر قرآن اشاره به این معنا دیده مىشود مانند "فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً" (سوره کهف آیه 110)
«لقاء» به معنى دیدن نیست، بلکه به معنى حضور است. چنان که اگر شخصى نابینا به حضور کسى برود، مىگوید با او ملاقات کردم، گرچه او را ندیده است.
صاحب مجمع البیان نیز مىگوید: مراد از لقاى پروردگارش، ملاقات با پاداش و کیفر خداست.
شاید مراد از ملاقات پروردگار، همان حالت عرفانى باشد که خاشعان در نماز پیدا مىکنند، زیرا نماز حضور در برابر خداست.
اگر «ظن» و گمان در برابر علم باشد، مورد انتقاد است «ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ» (نجم، 28) امّا اگر مراد از گمان، اطمینان باشد ارزش است، گرچه یقین قوى نباشد. چنان که خداوند نیز از رزمندگان شجاع و مخلص، به صاحبان گمان تعبیر نموده است: «قالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً» (بقره، 249)
1ـ گمان به وجود قیامت هم، براى کنترل رفتارها کافى است.«یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا»
2ـ خاشع، در نماز احساس ملاقات با خداوند را دارد. «الْخاشِعِینَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ»
آمنه اسفندیاری
بخش قرآن تبیان
منابع:
1- تفسیر نور، ج1
2- تفسیر نمونه، ج1
3- المنار، ج 1
4- المیزان، ج 1
5- تفسیر روح المعانى، ج 1
6- بحارالانوار، ج 16ـ ج71