ترجمه
اى کسانى که ایمان آوردهاید! آنگاه که براى نماز روز جمعه ندا داده شد، پس
به سوى یاد خدا (نماز) شتاب کنید و داد و ستد را رها کنید که این براى شما
بهتر است، اگر بدانید.
نکته ها
رسول گرامى اسلام در معراج مشاهده فرمود که فرشتگان براى کسانىکه روز جمعه
به نماز جمعه حاضر شوند و غسل جمعه کنند، طلب مغفرت مىنمایند و مىگویند:
«الّلهم اغفر للذین یحضرون صلاة الجمعة الّلهم اغفر للذین یغتسلون یوم
الجمعة»(62)
جایگاه روز جمعه
در اسلام، در میان روزها، روز جمعه از اهمیّت خاصى برخوردار است و روایات در این باره بسیار است که به برخى از آنها اشاره مىشود:
* پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله فرمودند: جمعه، سرور روزهاى هفته و داراى بزرگترین مرتبه در نزد خداوند متعال است.(63)
* جمعه، روز کمک به محرومان و فقراست. در حدیث مىخوانیم که پرداخت صدقه و انفاق خود را در روز جمعه پرداخت کنید.(64)
* جمعه، عید مسلمانان است.(65)
* جمعه روز ظهور امام زمانعلیه السلام و پایان غیبت آن حضرت است: «یخرج قائمنا یوم الجمعة»(66)
* در روز جمعه درهاى آسمان براى بالا رفتن اعمال بندگان باز مىشود.(67)
*
پیامبر مىفرماید: در روز جمعه خداوند کارهاى نیک را چند برابر و کارهاى
زشت را محو مىکند، به درجات مؤمنان مىافزاید، دعاها را اجابت مىکند،
بلاها را دور و حاجات مؤمنان را برآورده مىسازد.(68)
هرکس روز جمعه به زیارت قبر پدر و مادر یا یکى از آنها برود، گناهانش بخشیده و نام او در زمره نیکان نوشته مىشود.(69)
در روز جمعه، غسل جمعه را ترک نکنید که سنّت پیامبر اسلام است و از بوى خوش بهرهگیرید و لباس نیکو در بر کنید.(70)
پیامبر
اکرمصلى الله علیه وآله فرمودند: آیا به شما خبر دهم چه کسى اهل بهشت
است؟ کسى که گرما و سرماى شدید او را از اعمال روز جمعه باز ندارد.(71)
در روز جمعه تا آنجا که توان دارید، کارهاى خیر انجام دهید. «و لیفعل الخیر ما استطاع»(72)
براى
کسىکه در روز جمعه به نظافت پردازد و ناخن و موى سر و صورت خود را کوتاه
کند و مسواک زند... و به سوى نماز جمعه برود، هفتاد هزار فرشته او را بدرقه
کنند و براى او استغفار و شفاعت نمایند.(73)
جایگاه نماز جمعه
اولین اقدام پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله پس از هجرت به مدینه، اقامه نماز جمعه بود.
نمازى که دعوت به آن با جمله «یا ایها الّذین آمنوا» شروع شده است.
نمازى که با جمله «فاسعوا الى ذکر اللّه» مردم به اقامه آن ترغیب شدهاند.
نمازى که فرمان ترک داد و ستد را به همراه دارد.
نمازى که در روایات، هم وزن حج شمرده شده است. «علیک بالجمعة فانّها حجّ المساکین»(74)
نمازى که بعد از خطبهاش دعا مستجاب مىشود.(75)
نمازى که با تکیه امام جمعه به اسلحه اقامه مىشود.
نمازى که سبک شمردن و استخفاف آن، نشانهى نفاق شمرده شده است.
نمازى که در آن امام جمعه باید مردم را به تقوا سفارش کند.
نمازى که در آن مردم از مسایل جهان آگاه مىشوند.
نمازى که باید به جماعت برگزار شود ونمىتوان آن را فردى خواند.
نمازى که سفارش شده تسهیلات لازم براى حضور زندانیان مالى در آن فراهم شود.(76)
نمازى
که سزاوار است سفر به خاطر حضور در آن به تأخیر افتد. حضرت علىعلیه
السلام در نامهاى به حارث همدانى مىفرماید: روز جمعه مسافرت مکن تا در
نماز حاضر شوى مگر سفرى که در راه خدا باشد و یا کارى که به انجام آن
معذورى.(77)
نمازى که سفارش شده از روز قبل، خود را براى حضور در آن
آماده کنید. حضرت علىعلیه السلام از اینکه روز پنج شنبه دارویى مصرف کنند
که سبب ضعف (و عدم شرکت در نماز) در روز جمعه شود، مردم را نهى
مىفرمودند(78) و امام باقرعلیه السلام در وصف یاران پیامبر اکرمصلى الله
علیه وآله فرمودند: آنان از روز پنج شنبه خود را براى نماز جمعه آماده
مىکردند.(79)
نمازى که ثواب شرکت در آن براى مسافر، بیش از ثواب افرادى است که مقیم همان شهرند.(80)
نمازى
که یک شب مانده به انجام آن، به تلاوت آیات آن سفارش شده است. در روایات
سفارش شده که در نماز مغرب شب جمعه، سوره جمعه تلاوت شود که به نوعى تذکر و
یادآورى و آماده شدن براى نماز جمعه است.
پیامبر اکرمصلى الله علیه
وآله فرمود: هر قدمى که مؤمن به سوى نماز جمعه بر مىدارد، خداوند هول و
هراس روز قیامت را از او کم مىکند.(81)
نماز جمعه کفّاره گناهانى است که انسان در طول هفته انجام مىدهد، البته مادامى که گناهان کبیره را رها کند.(82)
کسىکه کارگرى را اجیر کرده او را از رفتن به نماز جمعه باز ندارد که گناه مىکند.(83)
هرکس
سه جمعه پى در پى بدون عذر موجّه نماز جمعه را ترک نماید، نام او به عنوان
منافق ثبت مىشود. «من ترک الجمعة ثلاثة متتابعة لغیر علّة کتب
منافقاً»(84)
و در روایت دیگرى مىخوانیم هر کس به غیر از بیمارى و عذر
موجه دیگرى سه جمعه در نماز جمعه حضور نیابد، خداوند بر قلب او مُهر
مىزند.(85)
هر کس نتوانست در نماز جمعه شرکت کند، پس مبلغى را صدقه دهد (تا کفّارهى عدم حضور او در نماز جمعه باشد).(86)
رسول
گرامى اسلامصلى الله علیه وآله فرمود: هر کس در زمان حیات و یا پس از مرگ
من، نماز جمعه را از روى انکار یا استخفاف و سبک شمردن ترک کند، خداوند
کارش را جمع نمىکند، در امورش برکت قرار نمىدهد و حج و صدقه او قبول
نیست، مگر آن که توبه کند.(87)
هنگامىکه امام جمعه براى خواندن خطبه مىایستد، بر مردم لازم است که سکوت کنند(88) و نماز نخوانند(89) و با ادب بنشینند.(90)
وظیفه امام جمعه
1.
خطبههاى نماز، طولانى نباشد. پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله فرمودند:
بعد از شما اقوامى مىآیند که خطبهها را طولانى و نماز را کوتاه
مىخوانند: «سیأتى بعدکم اقوام یطیلون الخطب و یقصرون الصلاة» اما شما نماز
را طولانى بخوانید و خطبهها را کوتاه کنید: «اطیلوا الصلاة و اقصروا
الخطبة»(91)
2. خداوند، در نماز جمعه دو خطبه را قرار داد تا یکى از
آنها به حمد و ثناى الهى و تقدیس خداوند، و دیگرى به حوائج مردم و هشدار و
آموزش آنان و نیایش اختصاص یابد.(92)
3. در حال قیام، به ایراد خطبه بپردازد. «ما رأیت رسول اللّه خطب الاّ و هو قائم»(93)
4.
خطیب، اسلحه دست گیرد ولى آن را به کار نبرد بلکه به موعظه و ارشاد
بپردازد. (یعنى قدرت داریم ولى در عین حال، دلسوز و مهربانیم) چنانکه
پیامبر به کمان یا عصا تکیه مىدادند و خطبه مىخواندند. «یتوکأ على قوسٍ
او عصا»(94)
5. هنگامى که امام جمعه از منبر بالا مىرود و رو به مردم
مىایستد به مردم سلام کند. «من السّنة اذا صعد الامام المنبر ان یُسلّم
اذا استقبل الناس»(95)
6. خواندن سوره جمعه و منافقون در نماز جمعه.
پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله در نماز جمعه سوره جمعه و سوره منافقون را
قرائت مىفرمودند؛ سوره جمعه را براى بشارت دادن به مؤمنان و برحذر داشتن
آنان از دنیا و سوره منافقون را براى مأیوس کردن و توبیخ منافقان.(96)
7.
آگاه نمودن مردم را به مسائل روز. امام رضاعلیه السلام فرمود: نماز جمعه
یک گردهمایى عمومى است تا امام جمعه مردم را به عبادت و اطاعت ترغیب کند و
از گناه و معصیت پرهیز دهد و آنان را از آنچه در اطراف آنها روى مىدهد و
از آنچه برایشان مفید و یا مضّر است، آگاه کند. «و یخبرهم بما ورد علیهم من
الافاق و من الاهوال التى لهم فیها المضرّة و المنفعة»(97)
8. امام
جمعه، مردم را از آنچه خداوند به آن امر کرده و آنچه از آن نهى فرموده و
آنچه مایهى صلاح و فساد آنان است، آگاه سازد و آنان را تعلیم دهد. «ان
یعلّمهم من امره و نهیه ما فیه الصلاح و الفساد»(98)